شناختن مامانی از روی صدا و کارهای جالب شایگان
یک بار بدون اینکه ببنیم داشتم صدا در می آوردم و نازت می کردم. بعد با صورتت دنبال صدا می گشتی آخرش پیدام کردی. دیروزش هم یک بار که عمه مژگان داشت باهات بازی می کرد و می خندیدی و از ته دل ذوق می کردی. منم یک بار اومدم و نازت کردم . تا مو دیدی لب های بالاتو کلفت کردی مثل همیشه که شیر می خواهی و التماسانه صدا در می آوردی و شروع کردی به دست خوردن فکر کنم دیگه می دونی کی بهت شیر می ده. الان جدود دو هفته ای هست که وقتی به پهلوت می کنم و پشت سرت پتو می ذارم که بهت شیر بدم می فهمی که شیر می خوام بهت بدم می خندی و از روی ذوق دستاتو می کنی تو دهنت. به این معنی که شیر را زودتر بهم بده. چند روز پیش تولد 3 ماهگیت بود وزنت 7:200 بود خیلی خوشحال شد...